شهرزاد قصهگو·۶ روز پیششب هفتصد و هفتاد و شیش یا گربه نه تا جون دارهوسط کووید بود که لیست نوشتم چی میخوام باشم. الان، سال ۲۰۲۴، پیراهن شماره ۹ رو تن کردم و استاد دانشگاه شدم.در مراسم فارغالتحصیلی دانشجوهام…
شهرزاد قصهگو·۱۴ روز پیششب هفتصد و هفتاد و پنج یا منتظرونمنصور یه آهنگی داشت «انتظار»میگفت، از سر بچگی، تا ته پیری، انتظار، انتظار.من، بیمار انتظار کشیدنم.جوونتر که بودم، که عقلم نمیرسید، بزرگ…
شهرزاد قصهگو·۱۷ روز پیششب هفتصد و هفتاد و چهار یا مبل زردمن صاحب زردترین مبل دنیا و بازیگوشترین ذهن عالمام.من شلوغترین میزها و سرخوشترینکودک درونها را دارم.من میان شلوغی تولید و اضافه وزن دو…
شهرزاد قصهگو·۲۵ روز پیششب هفتصد و هفتاد و سوم یا رومانس خالقاز امروز هنوز عکسی موجود نیست. عکسها در دوربینها، مموریها و خاطرات ذخیره شدند.این قصه را مینویسم که ده روزه رویای کنترلشدهی مردی را ب…
شهرزاد قصهگو·۱ ماه پیششب هفتصد و هفتاد ودوم یا اردیبهشتشبی که پیش رو داریم، قرار است سیزده روز غیبت را پوشش دهد.داستانک اول: رییس دانشگاه آمد ازش ویدیو گرفتیم برای خوش امد جشنواره فیلم مستند. کا…
شهرزاد قصهگو·۱ ماه پیششب هفتصد و هفتاد و یک یا چیزی نموندهسی و پنج سالگی پشت در است و کمی وحشت کردهام. زندگی مثل فرفره دارد جلو میرود و ما هنوز اندر خم یک کوچهایم. دیشب مجلسی دعوت بودیم و باقی…
شهرزاد قصهگو·۱ ماه پیششب هفتصد و هفتاد یا گیسبعد هشت ماه اومدم گیسم رو رنگ کنم.همیشه وقتی ارایشگاه جدید میرم اضطراب میگیرم. خدای وسواسیها، نگهدارم باشه که کار قشنگ دربیاد.من از کودک…
شهرزاد قصهگو·۲ ماه پیششب هفتصد و شصت و نهم یا آقای همسادهاولین باری که از پسر همساده خوشم آمد، به هدایت همبازیام، شهره، دختر پروین خانم، صاحبخانهمان، در محله جوادیه بود. شهره گفت، «ما» من و خو…
شهرزاد قصهگو·۲ ماه پیششب هفتصد و شصت و هشت یا سال تحرکپرسیدند امسال را چه مینامی. دنبال کلمهای هستم شبیه جنب و جوش/ حرکت/ ورزش/ هر آنچه که در تضاد با یکجانشینی و انفعال است. جاروبرقی سفارش د…
شهرزاد قصهگو·۲ ماه پیششب هفتصد و شصت و هفت یا عید اومده بهارهبا یک تاخیر چهار پنج روزه، آغاز بهار را با خریدن یک دسته لاله و سر هم کردن دراور جدیدم جشن گرفتم.به آن آقا که هفتهی پیش آشنا شده بودیم گفت…